تحلیل کوتاهی از تحولات خاور میانه                                                                             ( محمود زارع )
تاکنون این مطلبweb counter بار مورد بازدید قرار گرفته است.
web counter
...............

آبگینه ساری:قصد ندارم خیلی موسع و پر متن و حاشیه مطلب بنویسم ولی داشتم به اخبار منطقه نگاه میکردم و تاسفی که برای مردم و بخصوص شهدای مصر و تونس بر من عارض شده بود. این مردک ابوالغیظ یا هر کوفت دیگه که اگر باز اینان بخواهند چهره باشند که فاتحه همه چی را در مصر باید خواند و یا در تونس بنحو دیگری همین وضعیت جاری است. بنظر من اصلا این مهمترین راهبرد غربی ها برای مصادره حرکت آزادیخواهانه مردم عرب منطقه است. عرب ها باید هشیار باشند که غربی ها فقط پالان شاه و شاهک های نوکر و رعیت خود را عوض کردند والا آن موجود ! همان است که بود! بگذریم اگر مردم کوتاه بیایند و کار اعوان و انصار نوکران قبلی را کاملا پاکسازی ننمایند اصلا بنظرم بروزگار بدتری دچار خواهند شد و چه زود باید فاتحه خیزش خود را بخوانند و حسرتی دردناک را با تمام وجودشان باید حس کنند. خواستم در همین خصوص بگویم که در شرائط فعلی این اسراییل هست که معیار حق و باطل شده است! درست همانطور که شیطان در کار خلقت آدمی بنوعی معیار سره از ناسره - خواه ناخواه - میباشد. برای توضیح کاملتر موضوع بهتره از یک جایی شروع و بجایی مشخص هم ختم بکنیم و گرنه مانند اغلب مواقع یک نوشته کشکولی در آخر کار بیرون خواهیم داد که .. :

مکر خدا را بوضوح دیده ایم : ( مکروا و مکرالله والله خیرالماکرین )

ملک عبدالله و مبارک دو نوکر خاص غرب و غربی ها ملک عبدالله اردنی: این نوکر دو رگه غرب زائیده هم مانند قطعا دیر یا زود در دام مکر الهی گرفتار آمده و بسرنوشتی بدتر از حتی مبارک دچار خواهد شد ؛ انشاء الله . باید خیلی آرام و مطمئن نباشد که قطعا هم نیست . تعجب از کار خداست که می بینیم با حوادث کوچکی که احدی فکرش را هم نمیکرد خیلی ها را بدبخت و بدعاقبت خواهد کرد و کرده است. چه کسی فکر میکرد که اولا اینهمه حادثه در اوج اقتدار دیکتاتورها در عرض کمتر از ماهی بروز نماید و مانند ویروس انتقامجوی ماموریت داری بطور سریع الرشد دامن همگی را بنوعی بگیرد و خواب و خیال دیکتاتورهای نوکر اجانب را بگیرد؟! ثانیا نقطه عزیمت  بهزیمت کشاندن این دیکتاتورها را حوادث خاص و آنهم در مقیاس کوچک حتی فردی قرار دهد و بآتش کشیدن یک جوان بستوه آمده تونسی از تبیعض و بیعدالتی اقتصادی آنهم در اشتغال و بیکاری را شروع جریانی قرار دهد و نقطه تحریک همه بغضهای فروخفته و خاموش اما متراکم شده مردمی که تا دیروز هورا می کشیدند , را وصل به همین موضوع نماید ؟! البته جان انسانها را خالق همین انسانها گرامی داشته که حتی به تندی و تهدید کشتن حتی یکی از همین انسانها - مخلوقات - را معادل و مساوق با کشتن تمامی انسانها و مخلوقات خودش دانسته است ( ... فکانما قتل الناس جمعیا .... ) . پس خدا را بر قتل و جان و آبروی خلقش غیرتی است که حق دارد جهانی را بتقاص جانی - حتی جانی معمولی - بمجازات بگیرد! جان و مال و آبروی خلق الله را جان و مال و آبروی خود خدا بدانید و بدانیم !!! دست انتقام خدا را هم دیگه باید کور بود و ندید ! پس بر مبنای قاعده قرآنی تمامی جنایتکاران نوکرصفت منطقه که سالهاست مستقیم و غیرمستقیم باعث قتل و ترور خلق الله از صغیر و کبیر میشوند را باید در همین روزها در پنجه عدالت خداوندی ببینیم انشاء الله و کاش نوبت رژیم آدمکش صهیونیستی جلو افتد و در عمرمان شاهد و ناظر خشم خداوندی بر این جانیان باشیم. آمین
پس دیگر شاهان و دیکتاتوران کوچک و بزرگ منطقه و حتی تمامی مناطق دنیا دیر یا زود باید منتظر حوادثی بظاهر کوچک - اما اکثرا غیر قابل پیش بینی - باشند تا همان حادثه مبنا و نقطه عزیمت هزیمتهای آنان و اعوان و انصارشان باشد. راحت نخوابند مگر آنکه بجای نوکری بیگانگان نوکری و خدمه ملت و مردم خودشان باشند !
هر انسانی اجلی دارد ( مسمی و غیر قطعی ) اقوام و گروهها و دولتها هم اجلی دارند مسمی و معلق ! خود قرآن کریم هم اجل مسمی را تنها بفرد اختصاص نداده بلکه اتفاقا آنرا باجتماعات هم تعمیم داده است که توصیه میکنم به این پست رجوع کنید تا تفاوت اجل مسمی و معلق را برای فرد و اجتماع ملاحظه فرمایید.
     از آنجور حرفا : یادم نمیرود که شنیده ام و بر من تاملات بسیاری رفت که خدا را تقارنی انداخته است بین گردش و دوره جغرافیایی با احوالات فردی و اجتماعی و کوچکترین این دوره ها بین 30 تا 40 سال میباشد و در راس هر سی تا چهل سال گردشی را در اوضاع و احوال جهان و جان وجود دارد که این حرف از آنجور حرفهاست که باشاره باید گفت و گذر کرد!

توسنی کردم ندانستم همی ... کز کشیدن سختتر گردد کمند :
ژنرال معمر قذافی که گفته میشود یک فرد روان پریش خودشیفته و تقریبا دیوانه هست میخواهد ثابت کند که با بقیه فرق دارد و بقول ما مازندرانی ها ( ونه دره تنگلی بالاییه ) تا کجا میخواهد بقول خودش مقاومت کند ؟ بقول آن شاعر اول سخت گرفت و بمرگ گفت تا ملت را بتب راضی کند اما نفهمید که با این توسنی کردن شاید هول و ولایی بدل بعضیها بریزد و چند صباحی بیشتر بماند اما مکر خدا را چه کند که کمند مکر الهی در پس این توسنی ها بدور گردنش کشیده تر و سخت تر گشته و دیر یا زود خفه اش میکند !
مردک دیوانه را ببین که به چه خزئبلات گویی هایی افتاده است , شنیده ام که جایی گفته : مردمی که قذافی را دوست ندارند حق زندگی ندارند !!! ... با معترضان به شکل مسلحانه روبرو شويد...حتی شنیدم که گفته برقصید و بخندید چون قذافی در میان شماست !؟!!
الآن که از این مضحکه بازی روانی کاری از پیش نبرد شروع کرده به تحریک مردم که این بیگانگانند که دشمن لیبی هستند و با فرافکنی حالا بفکر مبارزه با آمریکا و ... افتاد و میگوید : ما مبارزه خواهيم کرد و دشمنان را شکست مي‏دهيم. و ما قدرتي هستيم که شکست نمي خوريم و هر گونه اقدام خارجي را همانند اقدام‌هاي گذشته شکست خواهيم داد. و از بس مردم خاورمیانه از آمریکا نفرت دارند تلاش کرده تا پای آمریکا را بمیان بکشد که : آمريکا هم نمي‏تواند با بمباران ما را شکست دهد. و با این ترفندها میخواهد به بدنه ملت بفهماند که وی مستقل و غیروابسته به آمریکاست و این آمریکاست که خرابکاری میکند اما چقدر حماقت که نمیداند تازه آمریکاییها بعد از دو هفته کشتار دیگر دیدند آبرویشان برباد شده شروع کردند به نق و نوق تا از قافله عقب نمانند. حتی تلاش میکند با تحریک حس ناسیونالیستی مردم بلکه طرفی ببندد و میگوید : ليبي هنوز قلب کشوهاي جهان سوم است و هرگونه حمله‏اي را پاسخ مي‏دهد.... ولی همه اینها دیگر دیر شده و قذافی باید برود و دیگر آن ابهت و آن تبختر و آن هول و هراس و ابهت وی و حکومتش شکسته و هیمنه اش در هم ریخته و در واقع این خودش بود که با بی توجهی به خواست ملت مظلوم و مسلمان لیبی هیبت و هیمنه خود و حکومتش را شکسته و مردم بفاصله حتی یکی دو هفته از این رو به آنرو شدند و این همان وضعی است که وی و اکثر احمق های مانند وی نمی فهمند و در واقع نمیخواهند بفهمند که مردم - اگر خدا بخواهد - یک شبه میتوانند ره صدساله را هم بپیمایند !

رابطه با اسراییل و برسمیت شناختن آن ؛ یعنی که هیچ کاری نشده و مردم بیهوده کشته دادند:
از جمله اشتباهات سران کشورهای عربی این بوده و هست که بجای اتکاء بمردم خودشان متاسفانه متکی به کشورهای بیگانه میشوند. اینان برای استمرار حاکمیت خود با طبقه بندی مردم خودشان بپرورش تعدادی از نیروهای امنیتی و خاص نموده و با سازماندهی و دادن کنترل مناصب کلیدی بدست آنان در داخل تنها به این دسته از نیروها متکی میشوند یعنی اصالتا وابسته به قدرتهای بیگانه و در داخل تنها به اقشاری از مردم تکیه میکنند که آنها صرفا تا زمانی که بر سر کار و قدرتند همراهند. مبارک از جمله شاخص ترین رهبران عربی بود که متاسفانه بشکل بسیار زننده ای نسبت بملت خود سختگیر و تند و عبوس بود اما در برابر بیگانه کرنش بسیاری داشت و فی الواقع یک نوکر بتمام معنا برای اجنبی بود و این مساله نه آنکه تنها دلیل عدم مشروعیت وی بلکه عامل مهمی برای نفرت مردم مصر بود نمونه بارزش رابطه خاص وی با صهیونیستها را میتوان شاهد آورد. زشت ترین تعاملات را وی و اعوان و انصار وی در زمان جنگ صهیونیستها با فلسطینیان در پیش گرفته بودند که حقیقتا حماقت هم حتی حدی دارد و اینگونه آشکارا سختگیری بر مردم مظلوم و تحت بمب و آتش و شرکت در محاصره آنها از سوی وی و رژیم کثیف وی و بخصوص عنتربازیهای وزیر خارجه اش که متاسفانه مردم باید بعنوان نفر دوم خائنین بمصر با وی برخورد میکردند که نکردند لکه ننگی بود بر دفتر سیاست آن رژیم ضد مردمی و فرعون منش . درسی که مردم منطقه باید از وقایع خاورمیانه بگیرند بخصوص درباره تداوم خواسته های بحق و مشروع خود میباشد صرف کنار رفتن فرد و افرادی مثل مبارک و بن علی نمیتواند مقرون بصرف و صلاح مردم باشد بلکه باید از همان ابتداء خواهان تغییر کل نظام و سیستم شده و بخصوص محاکمه کل عوامل رژیم که آنقدر امیدوار نباشند که با رفت و آمدهای غربی ها و بیگانگان تنها چهره ای را عوض کنند ولی سیستم را نگه بدارند. این مساله فوق العاده برای ادامه حرکتهای مردمی در منطقه مهم میباشد. مسئولیت تداوم خواسته های مردمی مهمتر از مسئولیت براندازی این رژیمهای خودکامه و ضدمردمی بصورتی که در مصر و تونس شاهد بوده ایم میباشد. صرف داشتن رابطه با اسراییل آنهم بعد از اینهمه مقاومت و آن کار بزرگ خود معیاری است که همه تلاشها و همه کشته ها یعنی هیچ !!
رژيم وهابي عربستان و آمريکا در اعمال سياستهاي جنايتکارانه در منطقه با هم شريک و همکارند.
لازم نيست که خيلي بذهن و ضمير خود زحمت بدهيد تا متوجه شويد که عربستان با اين حساب دوست اسراييل حساب ميشه عربستان في الواقع دو نوع کمک برژيم صهيونيستي همزمان ارائه ميدهد اول بخاطر همکاري همياري و امربري آمريکاييان در منطقه که همه ميدانيم آمريکا همون اسراييل بزرگتر در نقشه جغرافيايي جهان است و دوم بدليل تجهيز و پشتيباني گروههاي تروريست در منطقه که صرفا ماموريت آنها ترور و خرابکاري افراد و اجتماعاتي است که با اسراييل مخالف و درگيرند. خرابکاريهاي در عراق و چند نقطه ديگر بهمراه سرکوب جنبشهاي ضد ديکتاتوري شيعي در جنوب يمن و بحرين و سنگ اندازي در لبنان و کار حزب الله لبنان دقيقا خدمات شايان عربستان با همکاري امارات و بخشهاي عمده پليس امنيتي پاکستان به آمريکا و بالتبع اسراييل ميباشد. بزرگترين جشن و شادي مردم مظلوم خاورميانه و مسلمانان دنيا و نيز غم و ياس اسراييل و آمريکا زماني خواهد بود که رژيم وهابي عربستان بسرنوشتي مانند مبارک و قذافي دچار شده و فرو بپاشد. حکومت جهنمي ثروتمندي که تمامي جنايتکاران عقيدتي مانند سلفي ها و وهابي ها پشتگرم به حمايتهاي آنند. ولي با اين اوضاع و احوال امکان تسريع در فروپاشي اين رژيم دور ميباشد.رژيمي که دهان مردمش را حتي دشمنانش در جاي جاي عالم را با دلارهاي بيشماري مي بندد.
     کشور ما نيز ميتوانست تحت اين شرائط کمکهاي غيرمستقيم شاياني بفروپاشي رژيمهاي خودکامه منطقه بنمايد که اگر اين دعواهاي لفظي و درگيريهاي سياسي دامن زده نميشد و تلاش بر حفظ يکپارپکي داخلي بيشتر ميشد نه آنکه بهر بهانه اي هي بخواهيم مترصد انتقامکشي از رقبا باشيم که متاسفنه فرصتهاي طلايي را داريم از دست ميدهيم . مهمترين فرصتها را افرادي از ملت ايران گرفتند که دانسته يا نادانسته رويکردهاي درگيري داخلي را در اين اواخر شدت بخشيدند.


ادامه مطلب و اینکه چگونه رژیم غاصب صهیونیستی میتواند معیاری برای حکومتها و رژیمهای جدید باشد را در ادامه خواهیم نوشت ( در حال تکمیل پست هستیم )