یک دیدار و چندین روایت ! در نشستی صمیمی با:
استاد محمدرضا اسحاقی هنرمند برجسته موسیقی سنتی مازندران .بقلم محمود زارع ( وبلاگ ساری )
اسحاقی صدای گرم و چهره نافذی دارد. وی بیشتر روایت خوان است و منظومه هایی مانند طالبا ؛ حیدربیک و صنمبر ؛ روایت هژبرسهم الممالک ؛حقانی و مسکین و .... را بازآفرینی و اجرا میکند. خودش میگوید که بیش از یکصد روایت را در سینه دارد و حتی روی آنها کارهایی را هم انجام داده است. میگوید گهگاهی شعر مازندرانی هم می سراید .
هیچکس در پیش خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ حلوایی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
ریاضت همان است که باید شاگردی کرد!
جملات فوق کلامی بود در بدو ورود ما ؛ از استاد محمدرضا اسحاقی ؛ که
اهل منطقه شرق مازندران و ساکن روستای گرجی محله بهشهر و یکی از میراث
داران بزرگ موسیقی فولکلوریک و اصیل مازندرانی که قریب به 60 دهه از عمر
ایشان میگذرد. هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ حلوایی نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
ریاضت همان است که باید شاگردی کرد!
اسحاقی صدای گرم و چهره نافذی دارد. وی بیشتر روایت خوان است و منظومه هایی مانند طالبا ؛ حیدربیک و صنمبر ؛ روایت هژبرسهم الممالک ؛حقانی و مسکین و .... را بازآفرینی و اجرا میکند. خودش میگوید که بیش از یکصد روایت را در سینه دارد و حتی روی آنها کارهایی را هم انجام داده است. میگوید گهگاهی شعر مازندرانی هم می سراید .